..
تو حضور مبهم پنجره ها ، روبروم دیوارای آجریه
خورشید روشن فردا مال تو ، سهم من شبای خاکستریه
توی این دلواپسی های مدام ، جز ترانه های زخمی چی دارم
وقتی حتی تو برام غریبه ای ، سر رو شونه های بارون میذارم
اسم ِ تو برای من مقدسه ، تا نفس تو سینه پر پر میزنه
باورم کن که فقط باور تو ، میتونه قفل قفس رو بشکنه
منمــــو یه آسمــــون بی دریغ ، منمــــو یه کوله راه ناگذیر
ای ستــــــــاره ی شبـــــــای مشرقی ، پر پرواز منــــو ازم نگـــیر
..
شاعر : نیلوفـــر لاری پور
نظرات شما عزیزان: